178
پیوند بیشتری ایجاد کنید.
اولین کاری که باید انجام دهید این است که بفهمید معیارهای
ناخودآگاه شخص مورد نظر چیست ،اما توجه
کنید که همه این معیارها را یکجا برطرف نکنید .اگر بتوانید این
معیارها را راضی کنید موفق شدید که آن
شخص را تحت تأثیر قرار دهید اما تحسینها ممکن است کم رنگ شود؛
آن هم قبل از رسیدن به نگرش قابل
قبولی که بتواند از یک رابطه حمایت کند .اگر میخواهید شخصی به
شدت به شما دلبسته شود ،ویژگیهای
خود را یک به یک نشان دهید؛ بعد از اینکه آینده اندیش بودن خود را
نشان دادید ،کمی صبر کنید و سپس
باهوش بودنتان را نشان دهید .با این کار میتوانید به حداکثر ِدلبستگی
برسید .افشا کردن همه ویژگیهایتان در
179
یک زمان ،شانس دلبستگی را نسبت به زمانی که آرام آرام این کار را
میکنید کاهش میدهد.
یکی از دلایلی که زن و شوهرها بعد از چند سال از هم خسته میشوند
این است که به ویژگیهای یکدیگر
عادت میکنند؛ به گونهای که دیگر هیچ هیجان و انگیزهای برای کشف
یکدیگر ندارند.
برای اینکه از این کار جلوگیری کنید باید مطمئن شوید همیشه یک
ویژگی برای نشان دادن به همسرتان دارید؛
یکی پس از دیگری .اما سوال این جا است که چگونه این کار را انجام دهیم؟
چطوری با کسی زندگی کنیم و همزمان
کاری کنیم که همه چیز را در مورد ما نفهمد؟
در حقیقت چیزی را پنهان نمیکنیم؛ کاری که باید انجام دهید این
است که همیشه در حال بهدستِِِِِِِ آوردن
180
رضایت معیارهایش باشید ،در نتیجه همیشه به تغییراتتان به سمت
بهتر شدن توجه میکند.
به یکدیگر نزدیکتر شوید
منصفانه نیست که یک طرف خود را برای رسیدن به معیارهای
همسرش تغییر دهد بدون اینکه از طرف مقابل
تالشی دیده شود؛ به همین دلیل است که همکاری دو جانبه از سوی
زن و شوهر در جهت رسیدن به معیارهای
یکدیگر بسیار حائز اهمیت است.
اگر در حال حاضر در یک رابطه به سر میبرید ،پس فکر میکنم خیلی
مهم است که از شریک دلدادگی خود
بخواهید این کتاب را یا حداقل همین بخش را مطالعه کند .اگر تنها
یک طرفِ رابطه سعی کند همه کارها را
انجام دهد نتیجهاش یکی از احساسات زیر میشود:
181
من همه چیزم را به او میدهم اما او برایم هیچ کاری نمیکند.
خیلی برایم سخت است که انقدر شدید خود را تغییر دهم.
چرا فرد دیگری را پیدا نمیکنم که همینطور که هستم من را
بخواهد؟
اگر هر دو نفر تالش کنند به یک حد وسط خواهند رسید؛ این کار بسیار
آسانتر از آن است که همه تغییرات
را یک نفر متحمل شود.
یک مثال ساده میزنم که میتواند این موضوع را روشنتر کند .زوجی را
تصور کنید که یکی از آن ها وقت شناس
است ولی دیگری این گونه نیست .اگر مرد آن شخصی باشد که وقت
شناس است پس باید سعی کند کمی برای
همسرش صبر کند و همسرش نیز کمی سریعتر باشد.
خیلی سخت است که یک نفر کامل خود را تغییر دهد تا اینکه فقط
تغییر کمی را متحمل شود .بعد از اینکه
182
تفاوت خود را مشخص کردید ،این مثال را برای همه معیارهای نیمه
خودآگاه دیگر نیز به کار بگیرید.
محکوم به باهم بودن
اگر شخصی مجرد بوده یا در یک رابطه بی فایده قرار گرفته باشد،
ضمیر نیمه خودآگاهش همیشه در پی پیدا
کردن شریک احتمالی برای یک رابطه است .اگر میخواهید ذهن نیمه
خودآگاه طرف مقابل را از توجه به
دیگران دور کنید باید به شکلی ذهنش برنامه ریزی شود که باور کند
سرنوشتش بودن با شما است .به بیان ساده-
تر باور کند که برای هم ساخته شدهاید.
اگر این باور به شکلی قوی در ذهنش ایجاد شود ،وی دیگر بهدنبال
فرد دیگری نمیگردد و مطمئن میشود
شما آن شخصی هستید که متعلق به اوست.
183
القا کردن این باور به ذهن شریکتان آسانتر از آن است که تصور
میکنید؛ تمام کاری که باید انجام دهید این
است که به شباهتهای بین خودتان مرتب اشاره کنید .البته هدف این
است که ذهنش را طوری برنامه ریزی
کنید که باور کند سرنوشتش بودن در کنار شما است .مثال تکرار
عبارتهایی که در پایین مثال زده ام میتواند
باعث شود شخصی که عاشقش هستید باور کند رابطهاش با شما باید
همیشه تداوم داشته باشد.
هر روز بیشتر و بیشتر میفهمم که عین همدیگر هستیم
تو دقیقا مثل منی
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
- 9
- 10
- 11
- 12
- 13
- 14
- 15
- 16
- 17
- 18
- 19
- 20
- 21
- 22
- 23
- 24
- 25
- 26
- 27
- 28
- 29
- 30
- 31
- 32
- 33
- 34
- 35
- 36
- 37
- 38
- 39
- 40
- 41